مدح و ولادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها
تحفهای آمد که نور از او هویدا میشود مـاه در رخـسـارهاش ولله پـیـدا میشود قطره امشب شک نکن مصداق دریا میشود حضرت خاتم به حکم عشق، بابا میشود فاطمه آمد که باشد الگوی حجب و حـیا فاطـمه آمد که بیامّت نبـاشد مـصطـفی بهر دردِ دردمندان، اصل درمان میرسد بهر مورانِ گـدای او، سلـیـمان میرسد بهر این دختر ز طاق عرش مهمان میرسد بهر پیغمبر همه دیـدند که جان میرسد روز و شب فرقی ندارد در کنار فاطمه شب پر از نور است، آری، در جوار فاطمه آب شد مهـریهاش پس عـاشق دریا شدم لطف او باعث شده در هیأت او جا شدم من به عشق پاک او در این جهان رسوا شدم عـاشـق جمـهـوری اسـلامی زهـرا شدم مثل زهـرا با ولی هـستـیم و بیـداریم ما عفت و مردانگی یکجا، مگر داریم ما؟ یاعلی گویم که زهرا دلخوش از نوکر شود کاش جان ما فدای حضرت کـوثر شود ای به قربان دو چشمی که برایش تر شود آه از آن لحظه که زهرا دست بر معجر شود فضه خاک چادرش را بر سر چشمش نهاد بر روی این گل نباید خورد حتی تند باد آه از روزی که بار شیشه پشت در شکست همسر حبل المتین با اشک در بستر نشست لعنت حق بر همان که دست مولامان ببست این نخ تسبیح را در خانۀ حیدر گسست با علی بودن همین بوده، همین باشد، همین! مثـل زهـرا، جانِ ما نـذر امیرالمـومنین |